[اسم]

cheekbone

/ˈʧikˌboʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 استخوان گونه

معادل ها در دیکشنری فارسی: استخوان گونه
  • 1.She has cute cheekbones.
    1. او استخوان گونه بانمکی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان