[فعل]

to cheer

/ʧɪr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: cheered] [گذشته: cheered] [گذشته کامل: cheered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تشویق کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تشویق کردن هورا کشیدن هلهله کردن
مترادف و متضاد applaud
  • 1.Everyone cheered as the winners received their medals.
    1. زمانی که برندگان مدال های خود را دریافت کردند، همه تشویق کردند.
[اسم]

cheer

/ʧɪr/
قابل شمارش

2 فریاد شادی هلهله

معادل ها در دیکشنری فارسی: هلهله
  • 1.The crowd gave a loud cheer as the singer came onto the stage.
    1. وقتی که آن خواننده به روی صحنه آمد، جمعیت [حضار]، فریاد شادی بلندی سر دادند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان