[فعل]

to chide

/ʧaɪd/
فعل گذرا
[گذشته: chided] [گذشته: chided] [گذشته کامل: chided]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرزنش کردن گله کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نکوهش کردن مواخذه کردن
مترادف و متضاد rebuke scold praise
  • 1.Lucy chided Russell for his vulgar habits and sloppy appearance.
    1. "لوسی"، "راسل" را به خاطر عادات مبتذل و ظاهر شلخته اش سرزنش کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان