Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
chilly
/ˈʧɪli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: chillier]
[حالت عالی: chilliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرد
سوزدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرد
مترادف و متضاد
cold
1.A chilly morning
1. صبحی سرد
2.I'm getting chilly.
2. دارد سردم میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
chillum
chillout
chillingly
chilling
chilli con carne
chime
chimera
chimerical
chimney
chimney pot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان