Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چین
2 . ظروف چینی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
China
/ˈʧaɪnə/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چین
the history of Chinese civilization
تاریخ تمدن چین
[اسم]
china
/ˈʧaɪnə/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ظروف چینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چینی
1.She got out the best china.
1. او بهترین ظروف چینی را درآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
chin
chimpanzee
chimney stack
chimney pot
chimney
chinch
chinchilla
chinese
chinese cabbage
chinese checkers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان