Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناراحت (از چیزی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
choked
/ʧoʊkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more choked]
[حالت عالی: most choked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناراحت (از چیزی)
بغضکرده
مترادف و متضاد
choked up
1.I was really choked when I heard he’d died.
1. من وقتی شنیدم او فوت کرده، واقعا بغض کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
choke
choir
choice
chocolate-covered
chocolate milk
choker
choler
cholera
choleric
cholesterol
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان