[اسم]

chromosome

/ˈkroʊməˌsoʊm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کروموزوم (زیست شناسی) رنگین تن، فام‌تن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کروموزوم
  • 1.Chromosomes store genetic information.
    1. کروموزوم ها اطلاعات ژنتیکی ذخیره می کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان