Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مدار
2 . مسیر گرد (برای مسابقه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
circuit
/ˈsɜrkət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مدار
an electrical circuit
یک مدار الکتریکی
2
مسیر گرد (برای مسابقه)
مترادف و متضاد
track
a racing circuit
یک مسیر گرد برای مسابقه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
circle
cinque
cinnamon snail
cinnamon roll
cinnamon bun
circuit analyzer
circuit board
circuit breaker finder
circular
circular file
کلمات نزدیک
circlet
circle
circa
cipher
cinnamon
circuit board
circuit breaker
circuit-rider
circuitous
circuitry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان