Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تکمیل ظرفیت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
clearing
/ˈklɪrɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تکمیل ظرفیت
1.Clearing is the final round of the admissions cycle.
1. تکمیل ظرفیت آخرین مرحله چرخه پذیرش است.
2.She got into university through clearing.
2. او از طریق تکمیل ظرفیت وارد دانشگاه شد.
3.You can apply for a place through the clearing system.
3. شما میتوانید از طریق سیستم تکمیل ظرفیت برای جایگاه (دانشگاهی) درخواست بدهید.
تصاویر
کلمات نزدیک
clearance sale
clearance
clear-up
clear-sighted
clear-cut
clearing house
clearly
clearly state
clearness
clearway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان