[اسم]

clip

/klɪp/
قابل شمارش

1 کلیپ پیش‌پرده، ویدیوی کوتاه

  • 1.Here is a clip from her latest movie.
    1. این یک کلیپ از آخرین فیلمش است.

2 گیره پنس

معادل ها در دیکشنری فارسی: بست گیره
a hair clip
گیره مو

3 خشاب (تفنگ)

معادل ها در دیکشنری فارسی: خشاب
[فعل]

to clip

/klɪp/
فعل گذرا
[گذشته: clipped] [گذشته: clipped] [گذشته کامل: clipped]

4 (با گیره) به هم چسباندن

  • 1.Clip the photo to the top of the letter.
    1. آن عکس را (با گیره) به بالای [قسمت بالایی] نامه بچسبان.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان