[فعل]

to clog up

/klɑg ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: clogged up] [گذشته: clogged up] [گذشته کامل: clogged up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گرفتن (لوله و...)

  • 1.Within a few years the pipes began to clog up.
    1. در طی چند سال، لوله‌ها شروع کردند به گرفتن.

2 مسدود کردن بند آوردن

  • 1.Leaves are clogging up the drain.
    1. برگ‌ها لوله ناودان را بند آورده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان