Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خطر نزدیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
close call
/kloʊs kɔl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خطر نزدیک
1.I wasn’t hurt, but it was a pretty close call.
1. من آسیب ندیدم، اما خطر بسیار نزدیکی بود [خطر از بیخ گوشم عبور کرد].
توضیحاتی در رابطه با close call
معنی دقیق تر close call از خطری جستن و یا خطر از بیخ گوش (کسی) گذشتن است که معنی اصطلاحی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
close
clog up
clog
clodhopper
clockwise
close down
close friend
close in
close off
close the books
کلمات نزدیک
close by
close
cloning
clone
cloistered
close down
close friends
close off
close out
close season
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان