[فعل]

to close down

/kloʊs daʊn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: closed down] [گذشته: closed down] [گذشته کامل: closed down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تعطیل کردن (موقتی یا برای همیشه) تعطیل شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: برچیدن تعطیل شدن تعطیل کردن
  • 1.All the mines in this area were closed down in the 80s.
    1. تمام معدن‌های این منطقه در (سال‌های) دهه 80 تعطیل شدند.
  • 2.They had to close the mine down.
    2. آنها مجبور شدند معدن را تعطیل کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان