[اسم]

closet

/ˈklɑzɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمد

معادل ها در دیکشنری فارسی: دولاب کمد
مترادف و متضاد cabinet wardrobe
  • 1.I hung your jacket in the closet.
    1. ژاکتت را در کمد آویزان کردم.
a clothes closet
کمد لباس
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان