Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لخته
2 . لخته شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
clot
/klɑt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لخته
توده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لخته
1.A blood clot
1. لخته خون
[فعل]
to clot
/klɑt/
فعل ناگذر
[گذشته: clotted]
[گذشته: clotted]
[گذشته کامل: clotted]
صرف فعل
2
لخته شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منعقد شدن
لخته شدن
1.This medication stops blood from clotting.
1. این دارو از لخته شدن خون جلوگیری می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
closure
closing time
closing moments
closing date
closing
cloth
clothe
clothed
clothes
clothes brush
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان