[اسم]

cocoa

/ˈkoʊkoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیرکاکائو

معادل ها در دیکشنری فارسی: شیر کاکائو
  • 1.Make me a mug of cocoa, please.
    1. لطفا یک لیوان شیرکاکائو برایم درست کن.

2 پودر کاکائو

معادل ها در دیکشنری فارسی: کاکائو کاکائویی
  • 1.We are running out of cocoa.
    1. پودر کاکائو ما دارد تمام می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان