Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شیرکاکائو
2 . پودر کاکائو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cocoa
/ˈkoʊkoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیرکاکائو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیر کاکائو
1.Make me a mug of cocoa, please.
1. لطفا یک لیوان شیرکاکائو برایم درست کن.
2
پودر کاکائو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاکائو
کاکائویی
1.We are running out of cocoa.
1. پودر کاکائو ما دارد تمام میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
coco
cocky
cocktail stick
cocktail party
cocktail
cocoa tree
coconut
coconut matting
coconut milk
cocoon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان