Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نارگیل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
coconut
/ˈkoʊ.kəˌnʌt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نارگیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نارگیلی
نارگیل
1.Thai food uses a lot of coconut.
1. در غذای تایلندی مقدار زیادی نارگیل استفاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cocoanut
cocoa
cocktail table
cocktail stick
cocktail sauce
coconut cake
coconut milk
coconut oil
coconut soup
coconut water
کلمات نزدیک
cocoa tree
cocoa
coco
cocky
cocktail stick
coconut matting
coconut milk
cocoon
cocoyam
cod
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان