Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انسجام
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
coherence
/koʊˈhɪrəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انسجام
پیوستگی، ارتباط منطقی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انسجام
یکپارچگی
formal
مترادف و متضاد
incoherence
1.The points you make are fine, but the whole essay lacks coherence.
1. نکاتی که به آنها اشاره کردهای درست هستند، اما کل مقاله انسجام ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
cohere
cohabitation
cohabit
cognoscente
cognomen
coherent
coherently
cohesion
cohesive
coho
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان