Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همکاری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to collaborate
/kəˈlæbəreɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: collaborated]
[گذشته: collaborated]
[گذشته کامل: collaborated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
همکاری کردن
با هم کاری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همکاری کردن
1.Didn't you collaborate with him on one of your books?
1. آیا تو در (نوشتن) یکی از کتابهایت با او همکاری نکردی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
colitis
coliseum
colin
colic
coley
collaboration
collaborative
collaborator
collage
collagen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان