Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همکار (پژوهشی)
2 . همدست (با دشمن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
collaborator
/kəˈlæbəreɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همکار (پژوهشی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همکار
1.He is working on a new series with his long-time collaborator Michel Baudin.
1. او دارد با همکار همیشگیاش [قدیمیاش] "مایکل بودین" روی یک سریال جدید کار میکند.
2
همدست (با دشمن)
خائن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سازشکار
تصاویر
کلمات نزدیک
collaborative
collaboration
collaborate
colitis
coliseum
collage
collagen
collapse
collapsible
collar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان