[فعل]

to come down

/kʌm daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: came down] [گذشته: came down] [گذشته کامل: come down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 افتادن فرو ریختن، فرود آمدن (هواپیما)

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرود آمدن
مترادف و متضاد collapse fall
  • 1.A lot of trees came down in the storm.
    1. درختان بسیاری در طوفان افتادند.
  • 2.Our plane came down in a field.
    2. هواپیمای ما در مزرعه‌ای فرود آمد.
  • 3.We watched the building come down.
    3. ما فرو ریختن آن ساختمان را تماشا کردیم.

2 نزول کردن پایین آمدن، سقوط کردن (قیمت و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پایین آمدن
  • 1.Computer prices have come down recently.
    1. قیمت کامپیوتر اخیراً پایین آمده‌است.
  • 2.The price of oil is coming down.
    2. قیمت نفت دارد پایین می‌آید.

3 ختم شدن رسیدن

  • 1.Eventually our choice of hotel will come down to how much we can afford.
    1. درنهایت، انتخاب هتل ما به این ختم می‌شود که چقدر بخواهیم خرج کنیم.
  • 2.It all comes down to money in the end.
    2. همه چیز در آخر به پول ختم می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان