[اسم]

commendation

/ˌkɑmənˈdeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقدیر تشویق، ستایش

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقدیر تمجید
مترادف و متضاد accolade appreciation praise criticism
  • 1.the film deserved the highest commendation.
    1. آن فیلم مستحق والاترین تقدیر بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان