[فعل]

to commend

/kəˈmɛnd/
فعل گذرا
[گذشته: commended] [گذشته: commended] [گذشته کامل: commended]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ستودن تحسین شدن

formal
مترادف و متضاد admire compliment praise criticize
  • 1.Everyone commended the mayor's thrifty suggestion.
    1. همگی نصایح مقتصدانه شهردار را ستودند.
  • 2.The truth is that we all like to be commended for good work.
    2. حقیقت این است که ما همه دوست داریم به خاطر کار خوب‌مان تحسین شویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان