[اسم]

commemoration

/kəˌmeməˈreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یادبود

معادل ها در دیکشنری فارسی: یادبود
  • 1.a commemoration service
    1. مراسم یادبود
  • 2.a statue in commemoration of a national hero
    2. مجسمه‌ای برای یادبود یک قهرمان ملی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان