Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همدردی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
commiseration
/kəˌmɪzəˈreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همدردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همدردی
formal
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
commiserate
commis chef
commingle
commentator
commentary
commit
committed
commix
commode
common
کلمات نزدیک
commiserate
commis chef
comminution
commingle
commercially
commissar
commission
commissionaire
commissioned
commissioned officer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان