[اسم]

compunction

/kəmˈpʌŋkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عذاب وجدان ندامت

مترادف و متضاد guilt regret uneasiness
  • 1.they feel no compunction over being violent to women.
    1. آنها هیچ احساس عذاب وجدانی برای خشن بودن نسبت به زنان ندارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان