Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کرکس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
condor
/ˈkɑːndɔːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرکس
1.One of the condors perched in a pine atop Cable Mountain.
1. یکی از کرکس ها روی درخت کاجی در بالای کوه "کابل" نشست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
condominium
conditions
conditioner
condition
condiment
conduct
conductor
conduit bender
cone
cone shape
کلمات نزدیک
condone
condominium
condom
condolences
condolence card
conduce
conducive
conduct
conducted
conducted tour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان