Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گرفتگی (پزشکی)
2 . تراکم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
congestion
/kənˈʤɛsʧən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گرفتگی (پزشکی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احتقان
medicine to relieve nasal congestion
دارویی برای بهبود [باز کردن] گرفتگی بینی
2
تراکم
ازدحام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تراکم
severe traffic congestion
تراکم ترافیکی شدید
تصاویر
کلمات نزدیک
congested
congeries
conger
congenital
congenial
congestion charge
conglobate
conglomerate
conglomeration
congo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان