[فعل]

to consult

/kənˈsʌlt/
فعل گذرا
[گذشته: consulted] [گذشته: consulted] [گذشته کامل: consulted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (با کسی) مشورت کردن مشورت خواستن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مشورت کردن مشاوره کردن
  • 1.If the pain doesn’t go away, you should consult a doctor.
    1. اگر درد از بین نرفت، باید با دکتر مشورت کنی [اگر درد از بین نرفت، باید به دکتر مراجعه کنی].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان