[اسم]

corps

/kɔːr/
قابل شمارش
[جمع: corps]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سپاه لشکر، گروه

معادل ها در دیکشنری فارسی: سپاه
  • 1.The army had a corps of archers who trained apart from the regular soldiers.
    1. ارتش سپاهی از کمانداران داشت که جدای از سربازان عادی آموزش دیده بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان