[اسم]

corpulence

/kɔːrpjʊləns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چاقی (مفرط) فربهی

معادل ها در دیکشنری فارسی: چاقی
مترادف و متضاد fatness obesity
  • 1.Henry’s corpulence did not make him any less attractive.
    1. چاقی "هنری" جذابیتش را کاهش نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان