[صفت]

corpulent

/ˈkɔːrpjələnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more corpulent] [حالت عالی: most corpulent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فربه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تناور هیکل‌دار فربه
مترادف و متضاد excessively fat fleshy obese
  • 1.He is a short, somewhat corpulent, man.
    1. او مردی کوتاه قد و تا حدودی فربه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان