[عبارت]

cover one's ass

/kˈʌvɚ wˈʌnz ˈæs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از کسی محافظت کردن کسی را تبرئه کردن، تقصیر را به گردن نگرفتن

culturally sensitive informal
  • 1.I immediately covered my ass by saying that I wasn't home when the puppy got out.
    1. من فوراً با گفتن اینکه من خانه نبودم وقتی که توله‌سگ بیرون رفت، خودم را تبرئه کردم.
  • 2.Politicians don't care about the outcome of the vote, they just care about covering their asses.
    2. سیاستمداران به نتیجه رای‌گیری اهمیت نمی‌دهند، آن‌ها فقط به محافظت کردن از خودشان اهمیت می‌دهند.
cover one's ass with paper
با سند و مدرک از خود محافظت کردن
  • In business, you had better get used to covering your ass with paper.
    در کسب و کار، بهتر است عادت کنی که با سند و مدرک از خودت محافظت کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان