[صفت]

cracked

/krækt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cracked] [حالت عالی: most cracked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکسته ترک‌خورده، شکافته

معادل ها در دیکشنری فارسی: ترک‌خورده شکافته شکسته
مترادف و متضاد broken
a cracked window
یک پنجره شکسته

2 دیوانه

informal
مترادف و متضاد crazy
  • 1.I think he is cracked, don't you?
    1. من فکر کنم او دیوانه است، تو این‌طور فکر نمی‌کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان