[فعل]

to crap around

/kɹˈæp ɐɹˈaʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: crapped around] [گذشته: crapped around] [گذشته کامل: crapped around]

1 وقت تلف کردن وقت‌گذرانی کردن

informal
مترادف و متضاد fool around
  • 1.The employees were crapping around the office until the boss showed up.
    1. کارمندان داشتند در اداره وقت تلف می‌کردند تا وقتی که رئیس آمد.

2 به بازی گرفتن سرسری گرفتن، بازیچه کردن

informal
مترادف و متضاد trifle
to crap around with
به بازی گرفتن
  • I'm sick and tired of the government crapping around with us.
    دیگر از به بازی گرفته شدن توسط دولت خسته و منزجر هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان