[قید]

crazily

/ˈkreɪzɪli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crazily] [حالت عالی: most crazily]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طرز دیوانه‌وار

  • 1.The boys laughed crazily.
    1. پسرها به‌طرز دیوانه‌واری خندیدند.

2 به‌طرز مضحک به‌شکل احمقانه

  • 1.It seems crazily optimistic to think we can finish the job on time.
    1. ظاهراً به‌طرز احمقانه‌ای خوش‌بینانه است که فکر کنیم می‌توانیم کار را سروقت تمام کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان