Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غژغژ کردن
2 . صدای غژغژ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to creak
/krik/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: creaked]
[گذشته: creaked]
[گذشته کامل: creaked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غژغژ کردن
جیرجیر کردن
1.the stairs creaked as she went up them.
1. پلهها غژغژ کردند وقتی که او از آنها بالا رفت.
[اسم]
creak
/krik/
قابل شمارش
2
صدای غژغژ
جیرجیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غژغژ
1.The door opened with a creak.
1. آن درب با صدای غژغژ باز شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
crc
crazy about something
crazy
craziness
crazily
creaky
cream
cream cake
cream cheese
cream of the crop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان