Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آفرینش
2 . اثر
3 . گیتی
4 . آفرینش جهان هستی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
creation
/kriːˈeɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آفرینش
خلق، ایجاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آفرینش
ایجاد
تکوین
خلق
خلقت
1.Their policies are all toward the creation of wealth.
1. همه سیاستهای آنها در جهت ایجاد ثروت است.
the creation of universe
آفرینش جهان
2
اثر
نوآوری، کار، ابداع
1.The fashion magazines were full of the latest Paris creations.
1. مجلات مد پر از آخرین نوآوریهای پاریس بودند.
2.This 25-foot-high sculpture is her latest creation.
2. این مجسمه 25 فوتی آخرین اثر اوست.
3
گیتی
جهان هستی، کائنات
(Creation)
مترادف و متضاد
universe
4
آفرینش جهان هستی
(the Creation)
تصاویر
کلمات نزدیک
created
create a website
create
creased
crease
creationism
creationist
creative
creative writing
creatively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان