[اسم]

crook

/krʊk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کلاهبردار شیاد

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامرد ناکس متقلب
informal
مترادف و متضاد criminal
  • 1.The manager was arrested by the police for being a crook.
    1. مدیر به خاطر شیاد بودن توسط پلیس دستگیر شد.

2 انحنا خم

3 عصا

[صفت]

crook

/krʊk/
قابل مقایسه

4 مریض ناخوش‌احوال

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان