[صفت]

crooked

/ˈkrʊkɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crooked] [حالت عالی: most crooked]

1 کج

معادل ها در دیکشنری فارسی: قناس کج کژ
  • 1.That picture is crooked, could please you straighten it up for me?
    1. آن (قاب) عکس کج است، لطفاً آن را برایم صاف می‌کنی؟

2 پیچ‌درپیچ ناراست

معادل ها در دیکشنری فارسی: چپ‌اندرقیچی
  • 1.We walked up the crooked path.
    1. ما از آن مسیر پیچ‌درپیچ پیاده بالا رفتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان