Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گذرگاه عابر پیاده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
crosswalk
/ˈkrɑˌswɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گذرگاه عابر پیاده
خط عابر پیاده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گذرگاه عابر پیاده
مترادف و متضاد
pedestrian crossing
1.You must stop before the crosswalk.
1. باید قبل از گذرگاه عابر پیاده توقف کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
crossroads
crossover
crossing
crossfire
crossed cheque
crosswind
crosswise
crossword
crossword puzzle
crotch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان