[اسم]

cuckoo

/ˈkʊkuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فاخته (پرنده) کوکو

معادل ها در دیکشنری فارسی: فاخته کوکو
مترادف و متضاد common cuckoo
  • 1.Cuckoos leave their eggs in the nests of other birds.
    1. فاخته‌ها تخم‌هایشان را در لانه پرنده‌های دیگر می‌گذارند.

2 آدم دیوانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آدم خل و چل
مترادف و متضاد mad person
[صفت]

cuckoo

/ˈkʊkuː/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cuckoo] [حالت عالی: most cuckoo]

3 دیوانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: خل خل و چل دیوانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان