[اسم]

cupboard

/ˈkʌb.ərd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قفسه کابینت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اِشکاف قفسه گنجه کابینت
مترادف و متضاد closet
  • 1.There's plenty of food in the cupboards.
    1. یک عالمه خوراکی در قفسه‌ها هست.
kitchen cupboards
قفسه‌های آشپزخانه (کابینت)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان