[صفت]

cute

/kjuːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: cuter] [حالت عالی: cutest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناز قشنگ، بامزه، خوشگل

  • 1.His baby brother is really cute.
    1. برادر خردسال او خیلی ناز است.
a cute picture of two kittens
عکس بامزه‌ای از دو بچه گربه
a cute little baby
یک بچه کوچولوی بامزه
کاربرد صفت cute
صفت cute در این مفهوم اشاره دارد به زیبایی و جذابیت چیزی که می‌تواند قابل تحسین باشد.

2 جذاب

مترادف و متضاد attractive
  • 1.There were so many cute guys at the party.
    1. مردهای جذاب زیادی در مهمانی بودند.
کاربرد صفت cute
صفت cute در این مفهوم به جذابیت جنسی افراد اشاره دارد و فردی را توصیف می‌کند که ویژگی‌های ظاهری خوبی دارد و موجب تحریک جنسی دیگران می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان