Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سد (آب)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dam
/dæm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سد (آب)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بند
سد
1.A dam is a barrier that stops or restricts the flow of water.
1. سد مانعی است که جریان آب را متوقف یا محدود میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dalmatian
dally
dalliance
dallah
dale
dama dama
damage
damaging
damaliscus lunatus
dammit
کلمات نزدیک
dalmation
dalmatian
dally
dalliance
dallas
damage
damage limitation
damaged
damages
damaging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان