[صفت]

damaged

/ˈdæm.ɪdʒd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more damaged] [حالت عالی: most damaged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آسیب‌دیده صدمه‌دیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آسیب‌دیده ضایع
  • 1.They're selling off damaged goods at reduced prices.
    1. آنها کالاهای آسیب‌دیده را با قیمت‌های کاهش یافته‌ای به فروش گذاشته‌ند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان