Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به سرعت حرکت کردن
2 . دارت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to dart
/dɑrt/
فعل ناگذر
[گذشته: darted]
[گذشته: darted]
[گذشته کامل: darted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به سرعت حرکت کردن
1.He darted across the road.
1. او به سرعت به آنسوی جاده حرکت کرد.
[اسم]
dart
/dɑrt/
قابل شمارش
2
دارت
a poisoned dart
یک دارت سمی
a darts tournament
مسابقات دارت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
darn
darkness
darkly
darkling groung beetle
darkling beetle
dart board
dart player
dartboard
darts
dash
کلمات نزدیک
darryl
darren
darrell
darn
darling
dartboard
darter
darts
darwinism
daryl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان