Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناشنوا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
deaf
/def/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: deafer]
[حالت عالی: deafest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناشنوا
کر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناشنوا
کر
مترادف و متضاد
hard of hearing
hearing-impaired
1.He's been totally deaf since birth.
1. او از زمان تولد کاملا ناشنوا بوده است.
2.My grandma is starting to go deaf.
2. مادر بزرگم دارد ناشنوا [کر] میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
deadpan
deadly
deadbolt
dead-end job
dead to rights
deaf as a post
deaf-aid
deafness
deal
deal in
کلمات نزدیک
deadpan
deadly
deadlock
deadline
deadhead
deaf mute
deaf-and-dumb
deaf-mute
deafen
deafening
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان