[فعل]

to deafen

/ˈdɛfən/
فعل گذرا
[گذشته: deafened] [گذشته: deafened] [گذشته کامل: deafened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کر کردن (موقتی یا دایمی) کر شدن

  • 1.we were deafened by the explosion.
    1. ما توسط آن انفجار کر شدیم [صدای بسیار بلند آن انفجار ما را کر کرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان