Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کر کردن (موقتی یا دایمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to deafen
/ˈdɛfən/
فعل گذرا
[گذشته: deafened]
[گذشته: deafened]
[گذشته کامل: deafened]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کر کردن (موقتی یا دایمی)
کر شدن
1.we were deafened by the explosion.
1. ما توسط آن انفجار کر شدیم [صدای بسیار بلند آن انفجار ما را کر کرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
deaf-mute
deaf-and-dumb
deaf mute
deaf
deadpan
deafening
deafening sound
deafness
deal
deal out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان