[اسم]

debit

/ˈdebɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدهی ستون چپ، ستون بدهکار، مبلغ کسر شده از موجودی بانکی

مترادف و متضاد credit
  • 1.on the debit side of an account
    1. در ستون چپ حساب بودن
  • 2.The statement shows your most recent debits.
    2. این صورتحساب آخرین مبالغ کسر شده از موجودی بانکی شما را نشان می دهد.
  • 3.The total debits on the account were £2 000 last month.
    3. بدهی کل حساب 2000 پوند در ماه آخر است.
[فعل]

to debit

/ˈdebɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: debited] [گذشته: debited] [گذشته کامل: debited]

2 برداشت کردن (پول از حساب بانک)

  • 1.Twenty dollars has been debited from my account.
    1. بیست دلار از حساب من برداشت شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان